هزارانفرسنگ تا دموکراسی
تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۵۰۹۸۴
امروز بازیگرانی علیه ایران دست به صدور قطعنامههای حقوقبشری میزنند که رد پایشان در ریختهشدن خون میلیونها انسان بیگناه در زمان حال و گذشته مشهود است. همان بازیگرانی که بابت خروج عربستانسعودی، قاتل هزاران کودک و نوزاد یمنی از لیست ناقضین حقوق کودک سازمان ملل متحد هنوز توضیحی ندادهاند و با بنسلمان، ولیعهد سعودیها بر سر لاپوشانی پرونده مثلهکردن جمال خاشقچی وارد معامله شدهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ژرمنها پاسخگو باشند
قطعنامه غیرحقوقی و ناعادلانه پیشنهادی آلمان و ایسلند برای تشکیل کمیته حقیقتیاب درخصوص اعتراضات ایران با ۲۵رای مثبت، ۱۶ ممتنع و شش منفی رای آورد. پاکستان، ونزوئلا، ارمنستان، چین، کوبا و اریتره شش کشوری بودند که به این قطعنامه رای منفی دادند. بدیهی است که جمهوری اسلامی ایران هرگز زیر بار مکانیسم پیشنهادی سازمان ملل متحد و کمیته حقوقبشر آن در این خصوص نخواهد رفت. پیش از رایگیری متمم پیشنهادی چین برای اصلاح متن قطعنامه رای نیاورده بود. کلیدواژه گنجاندهشده در این قطعنامه و حتی بیانیه پارلمان اروپا درخصوص قطع روابط پارلمانی با تهران «حقوق زنان» بوده است. به عبارت بهتر، پارلمان اروپا به بهانه واهی نقض حقوق زنان در ایران، تصمیم به قطع روابط مستقیم خود با ایران گرفته است. «حقوق زنان» کلیدواژهای است که این روزها بیش از پیش از سوی نهادهای وابسته به امپریالیسم نوین مورد استناد قرار میگیرد. در این منظومه تکراری، کشورهای مخالف آمریکا و اروپا نسبت به نقض حقوق زنان متهم شده و در مقابل، کشورهای غربی حکم سردمداران و مدعیان آزادی زنان را پیدا میکنند. این دور باطل در حالی بهصورت مداوم تکرار میشود که آمارها و ارقام قابلتامل منتشرشده از سوی نهادهای رسمی (که اتفاقا کمتر در رسانههای غربی انعکاس پیدا میکند) بیانگر فاجعهای است که در حوزه حقوق زنان در غرب رقم خورده و روزبهروز بر عمق و ابعاد آن افزوده میشود. یکی از این گزارشها بهتازگی منتشر شده و حیرت جهانیان را نسبت به آنچه زیر پوست آمریکا و اروپا میگذرد برانگیخته است.
زنانی که قتل آنها سانسور میشود
در مقر اتحادیه اروپا (کشور بلژیک) نیز ماجرا به همین اندازه فضاحتبار و غمانگیز است. در ۲۸اکتبر سال جاری میلادی، دولت بلژیک پیشنویس «قانون پیشگیری و مبارزه با زنکشی، قتلهای مبتنی بر جنسیت و خشونتهای پیش از آن» را با هدف ارائه مجموعهای از ابزارها برای حفاظت از زنان تصویب کرد. در سال۲۰۲۲میلادی (از ابتدای سال جاری تاکنون)، حداقل ۲۰زن در بلژیک قربانی شدهاند. این پیشنویس امکان ایجاد مجموعهای رسمی از دادههای آماری در مورد زنکشی در بلژیک و ارزیابی میزان مشکل و ویژگیهای آن را فراهم میکند. این لایحه همچنین آموزش افسران پلیس و قضات در این زمینه را در نظر گرفته است. نکته قابلتامل اینجاست که دولت بلژیک هنوز آماری واقعی و کامل را در این خصوص منتشر نکرده و همین مسأله، نگرانیها را بابت وخامت بیشتر اوضاع در این کشور پرادعای اروپایی برانگیخته است.
سرزمین ژرمنها یا قتلگاه زنها
نکته مهم دیگر به نقض سیستماتیک و گسترده حقوقبشر از سوی آلمان بازمیگردد که قطعنامه اخیر ضدحقوقبشری را علیه جمهوری اسلامی ایران تنظیم و در سازمان ملل متحد توزیع کرده است. رئیس پلیس جنایی آلمان سال گذشته صراحتا در گزارش سالانه خود اعلام کرد که تعداد موارد خشونت در خانوادههای آلمانی طی سال ۲۰۲۰ نسبت به سال قبل ۴.۴درصد افزایش یافته است. این روند تصاعدی در سال ۲۰۲۲ میلادی نیز ادامه داشته است. براساس گزارشهای مستند پلیس آلمان، تنها در سال ۲۰۲۰ میلادی ۱۴۸هزار و ۳۱ مورد قربانی خشونتخانگی در آلمان به ثبت رسیده که بیش از ۸۰درصد آنها را زنان تشکیل میدادند. در این میان، تقریبا ۳۸درصد از جنایات توسط زوجهایی انجام شده که پیشتر اقدام به متارکه کرده بودند. آمارها نشان میدهد که ۱۳۹ زن و ۳۰ مرد طی یکسال گذشته براثر خشونتهای خانگی کشته شدهاند. این موارد، غیر از خشونتهای خیابانی، تجاوز به حریم زنان توسط پلیس و ... بوده است. امروز وزیر خارجه کشوری داعیهدار حمایت از زنان ایرانی است که در کشور متبوعش، در هر دو روز و نیم، یک زن به دست همسر سابق خود کشته و در میان سکوت رسانههای آلمانی و مدارای پنهان نهادهای رسمی و دولتی این کشور به خاک سپرده میشود.
فاجعه ناتمام در فرانسه
براساس گزارشهای رسمی که اتفاقا بهصورت نیمهمحرمانه توسط دو نهاد داخلی سازمان ملل متحد منتشر شده در سال۲۰۲۱ از هر ۱۰زن چهار نفر بهعمد کشته شدهاند، اما اطلاعات کافی برای توصیف این عمل بهعنوان «کشتار زنان» وجود ندارد. این مشکل بهویژه در مورد قتلهایی که در فضای عمومی انجام میشود بسیار حاد است. همهگیری کووید ــ ۱۹ در سال۲۰۲۰ و دورههای محدودیتهای کرونایی کمکی به این مشکل نکردند. طبق این مطالعه، در آمریکایشمالی و تا حدودی در اروپای غربی و جنوبی این محدودیتها با افزایش قابلتوجه قتلهای جنسیتی در فضای خصوصی همزمان شده است. در فرانسه بین سالهای۲۰۲۰و۲۰۲۱، کشتار زنان ۲۰درصد افزایش یافته است. ۱۲۲زن توسط همسر، همسر سابق یا یکی از اعضای خانواده خود کشته شدند. در میان این قربانیان، نزدیک به ۳۲درصد زنان پیش از این، از خشونتخانگی رنج برده بودند. ۶۴درصد آنها این خشونتها را به مجریان قانون گزارش کرده بودند. از این تعداد ۸۴درصد نیز شکایت کرده بودند. این اتفاقات در کشوری رخ داده است که امانوئل مکرون، رئیسجمهور آن در دیدار با مسیح علینژاد و دیگر فمینیستهای ضدانقلاب، حمایت وقیحانه خود را از آنچه «انقلاب زنانه» در ایران میخواند ابراز میکند.
روزنامه جام جم
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: زنان غرب دموکراسی سازمان ملل متحد حقوق زنان خشونت ها شده اند
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۵۰۹۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کالبدشکافی یک پیوند نامبارک
برنامه هستهای ایران ابتدا بالنفسه برای غرب حساسیتبرانگیز بود! با بی نتیجه ماندن مذاکرات به تدریج و بیش از پیش برنامه هستهای را به برنامه موشکی ارتباط دادند و حول محور اینکه این دو برنامه یک «هدف مشترک» دارند و آن هم ساخت و پرتاب کلاهک هستهایست تبلیغات گستردهای به راه انداختند. سپس با سوءاستفاده از اظهارات غیرضروری و حساسیتبرانگیز برخی اشخاص در داخل کشور در مورد «هولوکاست»، این بار فضا را مناسب دیدند تا «برنامه هستهای» و «برنامه موشکی» و «یهودستیزی» را به هم پیوند زنند و اینگونه القا کنند که هدف نهایی ایران از برنامه هستهای به پا کردن یک «هولوکاست» دیگر در منطقه است!
در نهایت هم اوج این امنیتیسازی را در قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت متبلور کردند و در متن قطعنامه نیز عباراتی گنجاندند که برای توجیه توسل به زور علیه ایران - با سوءتفسیر و برداشتی مغرضانه - قابل استناد باشد؛ و جالب اینکه این عبارات را نیز نه در مورد تاسیسات هستهای ایران که در مورد برنامه موشکی ایران بکار بردند!
در مذاکرات برجام، یکی از پیچیدهترین چالشها گشودن این گرهی بود که میان برنامه صلحآمیز هستهای ایران، برنامه موشکی و نیت منتسب به ایران در بکارگیری سلاح کشتارجمعی در راستای اهداف ایدئولوژیک خود در افکار عمومی و فضای سیاسی جهان برقرار شده بود.
حل معضل «نیتسازی» برای ایران را عمدتاً شخص دکتر ظریف - با هزینه شخصی فراوان در خارج و داخل کشور - برعهده گرفت.
با مواضعی که در ابتدای کار، از جمله در فضای مجازی، منتشر کرد تا حضور فعالانهاش در رسانههای بینالمللی، اندیشکدهها، دانشگاهها و محافل دیپلماتیک، دکتر ظریف تلاش کرد فضای تصنعی و مسمومی که در سالهای قبل علیه ایران شکل گرفته بود را - به بهای ترور شخصیتی توسط لابی اسرائیل و اپوزیسیون وابسته به آن در خارج و تهمتها و تخریبهای بی پایان و برچسبزنیها در داخل کشور - خنثی سازد.
تیم مذاکرهکننده او نیز مذاکرات را به گونهای طراحی کرد که برنامه موشکی کشور - بی آنکه در موردش کمترین معاملهای صورت بگیرد - با ابتکارات حقوقی - از جمله تغییر متن قطعنامه ۲۲۳۱ و گنجاندن عباراتی با بارِ حقوقی خاص در آن - عملا از موضوع هستهای منفک گردد و عبارات الزامآوری که در قطعنامه ۱۹۲۹ در مورد برنامه موشکی وجود داشت عملا به عبارات «ترغیبی» - آن هم صرفاً در مورد موشکهایی که با «نیت حمل کلاهک هستهای طراحی شده باشند» - فروکاسته شود.
در متن قطعنامهای که در نهایت با دخل و تصرف ایران تدوین شد، عبارت «طراحی شده برای» که پیش از عبارت «قابلیت حمل...» اضافه شده بود مستقیم به عنصر «نیت» طراح موشک (Element of intent) برمیگشت و شرایط ایجاد کرد که اگر کسی که قصد داشته باشد متعاقباً اتهامی را متوجه ایران سازد و آن را به نقض قطعنامه به دلیل فعالیتهای موشکی متهم کند، باید ابتدا در فرایندی دشوار اثبات کند نیت سازنده از ساخت موشک ایجاد قابلیت حمل سلاحهای هستهای بوده که با این نیز توجه به احراز صلحآمیز بودن برنامه هستهای - و همچنین ابتکارات دکتر ظریف در حوزه امنیتیسازی - بلاموضوع شده بود.
شکست چند باره آمریکا در شورای امنیت پس از انجام رزمایشهای موشکی سپاه و ناکام ماندن آن در اخذ قطعنامه و بیانیه علیه ایران در هر مورد نشان میدهد پیوندی که سالها میان برنامه هستهای، موشکی و نیت منتسب به ایران شکل گرفته بود، در عمل گسسته شده است!
حال، به امروز برگردیم که ایران مجددا در کانون توجهات بینالمللی قرار گرفته، توان موشکیاش به نمایش گذاشته شده و حملات سنگین تبلیغاتی و دیپلماتیک علیه آن به راه افتاده تا مجدداً آن پیوند کذایی برقرار شود، دوباره بستری برای تهدید جلوه دادن ایران در افکار عمومی جهان فراهم گردد و به واکنشهای خصومتآمیز احتمالی اسرائیل و آمریکا به ایران «مشروعیت» داده شود.
پرسش اینجاست که در چنین فضایی، اظهارات جسته گریخته برخی افراد - که غالباً مسئولیتی هم در حوزه هستهای و نظامی ندارند - در مورد ساخت سلاح هستهای، آزمایش سلاح هستهای و حرکت ایران به سمت نظامیسازی برنامه هستهایاش چه سودی برای منافع ملی دارد؟
چرا در زمانی که اسرائیل فعالانه در صحنه بینالمللی تلاش میکند تا برنامه موشکی ایران را - که تا کنون صرفاً کارکرد دفاعی داشته - تهدیدی نه فقط برای خود که تهدیدی برای «اروپا» جلوه دهد و از این طریق زمینه را برای احیای قطعنامههای شورای امنیت و مشروعیتبخشی به اقدامات خصومتآمیز خود فراهم کند، عدهای با این قبیل اظهارات بی اساس زمینه را برای «نیتسازی» برای ایران و امنیتیسازی آن مهیا میسازند؟
حال که اسرائیل در افکار عمومی جهان به عنوان یک بازیگر «یاغی» و قانونشکن شناخته شده و در آسیبپذیرترین وضعیت ممکن به سر میبرد، کدام رویکرد برای کشور منفعت بیشتری دارد؟ اینکه ایران را به تلویح یا تصریح ناقضNPT و قراردادهای پادمانی جلوه دهیم، بهانه دست آژانس بینالمللی انرژی اتمی بدهیم تا مطالبات سختگیرانهتری از ایران داشته باشد، بر اتهامات و نیتسازیهای اسرائیل و آمریکا صحه بگذاریم، کشورهای همسایه را نسبت به برنامه هستهای خود نگران سازیم و حتی چین و روسیه را نیز نسبت به نیات و اهدافمان حساس کنیم؛ یا اینکه با گفتمانی قانونمحور - که برخلاف ادعای عدهای هیچ تضادی با قدرت بازدارندگی کشور ندارد - با وجههای کاملاً متضاد با رژیم اسرائیل در صحنه بینالمللی حضور بهم رسانیم؟
در حالی که اعتراضات به جنایات و قانونشکنیهای آمریکا و اسرائیل شکل سازمانیافته به خود گرفته و تا عمق دانشگاههای آمریکا نیز سرایت کرده، و در حالی که حتی دادگاه بینالمللی کیفری در پی صدور حکم بازداشت نخستوزیر و مقامات ارشد اسرائیل برآمده، مصلحت این است که حمایت افکار عمومی و خیابانها را به خود جلب کنیم و وجههای کاملا عکس وجهه اسرائیل به نمایش بگذاریم، یا اینکه با طرح بحث بی اساس نظامیسازی برنامه هستهای، افکار عمومی جهان را از خود برانیم و همزمان دستمان را نیز برای جلب توجه جهان به زرادخانه هستهای اسرائیل و ایجاد حساسیت نسبت به آن ببندیم؟
پاسخ این پرسشها به نظر مشخص است اما گویی عدهای در داخل کشور - از دانشگاهی گرفته تا برخی نمایندگان مجلس و افراد نامرتبط به حوزه هستهای و نظامی - راه دیگری را برگزیدهاند!
در این شرایط حساس به نظر ضروری است انضباط بیشتری در حوزه گفتمانی سیاست خارجی برقرار شود تا یک صدا - آن هم همراستا با دکترین دفاعی کشور، اسناد بالادستی و فتوای رهبری - از ایران به جهان مخابره شود.
311311
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1898863